معنی صندلی راحتی

فارسی به انگلیسی

صندلی‌ راحتی‌

Armchair, Chaise Longue, Easy Chair, Pouf, Wing Chair

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

صندلی راحتی

غرفه الجلوس


راحتی

اغاثه، راحه، اِرتیاحٌ

فارسی به ایتالیایی

صندلی راحتی

sedia a sdraio


راحتی

comodità

agio

لغت نامه دهخدا

راحتی

راحتی. (ح َ) (حامص) (مأخوذ از راحت عرب و یاء مصدری متداول در زبان فارسی) آسایش. (آنندراج).
- کفش راحتی، دم پایی.
|| طشت متوضا. (آنندراج). || چراغی است که پایه ها دارد وآن را چراغپایه ٔ راحتی گویند. (آنندراج).


صندلی

صندلی. [ص َ دَ] (اِخ) رجوع به صندلی غزنوی شود.

صندلی. [ص َ دَ] (اِ) سندلی. کرسی که در قدیم کفش پادشاهان بر آن می گذاشتند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ج 2 ص 1337). و در همین حاشیه از رشیدی آرد که ظاهراً معرب صندلی است - انتهی. نوعی از تخت کوچک که بهندی جوکی گویند. (غیاث اللغات). مرحوم بهار صندلی را جزء لغاتی شمرده است که از روس و اطریش و غیره داخل فارسی شده است. (سبک شناسی ج 1 ص 281). کرسی پشت دار که بر وی نشینند. زیرگاه: به کرمان آمد و بر پهلوی تخت سلطانی بر صندلی صدارت نشست. (سمط العلی ص 81). در آن حین از اسپ پیاده شده و بر صندلی نشسته، عراقیان را بر محاربه و دستبرد تحریص کرد. (حبیب السیر). || (ص نسبی، اِ) کفش فروش. (مهذب الاسماء). || نوعی جامه ظاهراً برنگ صندل یا از پارچه ٔ صندل:
جز بصندل خری نکوشیدی
جامه جز صندلی نپوشیدی.
نظامی.
زین همه جامه ٔ معنی که خدا داد بمن
صندلی و قتلی پیش کسی ننهادم.
نظام قاری (دیوان البسه چ استانبول ص 93).

فرهنگ عمید

راحتی

راحت بودن،
(صفت نسبی، منسوب به راحت) ویژگی آنچه در استفاده از آن، آسایش وجود دارد: لباس راحتی،
(اسم) نوعی مبل،
(اسم) = راحت‌الحلقوم

تعبیر خواب

صندلی

در خواب های ما صندلی اشاره به چیزهای متفاوتی می تواند باشد. اگر زنی در خواب صندلی ببیند و صندلی داشته باشد و ببیند که روی یک صندلی محکم و شیک و قشنگ نشسته از شوهر و زندگی خانوادگی خویش راضی است و با همسرش روابط بسیار خوبی دارد که جای نگرانی نیست. اگر مردی ببیند روی چنین صندلی نشسته از شغل و کار و حرفه خویش خشنود است و خودش فکر می کند حرفه اش مطمئن و آینده اش تامین می باشد خواب او نیز این امید را می دهد. اگر در خواب ببینید که روی صندلی بسیار بزرگی نشسته اید که از هیکل و قد و قواره شما بزرگتر است به نا حق چیزی را تصاحب می کنید که به شما تعلق ندارد یا به مقامی می رسید که صلاحیت تصدی آن را فاقد هستید یا دست به کاری بزرگ می زنید که توانائی انجام آن را ندارید. حال اگر دیدید صندلی زیر پایتان کوچک یا شکسته و لرزان است موقعیت شغلی خوبی ندارید و از آینده خود بیمناک می شوید و در شغل و حرفه خویش دچار تزلزل می گردید.اگر همسرتان را دیدید که صندلی ها را پاک می کند یا صندلی هائی خریده و به خانه آورده برای شما خدمتی دل نشین انجام می دهد. اگر در خواب دیدید که صندلی را زدید و شکستید زیان بزرگی متحمل می شوید اگر دیدید در اتاقی فقط شما روی صندلی نشسته اید در آینده دچار کبر و غرور و خود خواهی می شوید و اگر دیدید همه نشسته اند و شما ایستاده اید تحقیر می شوید و مورد اهانت قرار می گیرد.


-

فرهنگ معین

صندلی

(صَ دَ) (اِمر.) سندلی، وسیله ای که روی آن می نشینند.، ~ الکتریکی نوعی صندلی فلزی که از آن جریان برق عبور داده و برای اعدام به کار می برند.، ~ چرخ دار نوعی صندلی دارای چرخ برای افراد معمول و بیمارانی که قادر به حرکت نیستند، ویلچر.

مترادف و متضاد زبان فارسی

راحتی

آرامش، آرمیدگی، آسایش، آسودگی، خاطرجمعی، رفاه،
(متضاد) تعب، ناراحتی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

راحتی

آسانی

معادل ابجد

صندلی راحتی

803

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری